جدول جو
جدول جو

معنی ابن الوقتی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الوقتی
(اِ نُلْ وَ)
صفت و حالت و چگونگی ابن الوقت. زمانه سازی.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابن الوقت
تصویر ابن الوقت
کسی که به مقتضای وقت و زمان کار می کند و وقت را غنیمت می شمارد، فرصت طلب، در تصوف ویژگی صوفی ای که به زمان حال و گذشته توجه نمی کند و تنها به واردات غیبی توجه دارد و به ذکر حق می پردازد، برای مثال صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق / نیست فردا گفتن از شرط طریق (مولوی - ۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نُلْ وَ)
ابن وقت. آنکه بمقتضای وقت کار کند و سابقه و لاحقه را اعتبار نکند. زمانه ساز.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ وَ)
زین الدین ابوحفص عمر بن مظفر بن عمر بن ابی الفوارس محمد وردی قرشی بکری شافعی معری. ادیب و فقیه و لغوی. مولد او به سال 689 هجری قمری در معرهالنعمان و وفات او بحلب بطاعون سال 749 بود. در معره و حلب و دمشق علم آموخت و در جوانی بجای محمد بن نقیب متوفی به سال 745 بقضای حلب منصوب گشت و باختیار خویش از آن کار کناره کرد و بقیت عمر به امور علمی پرداخت. او راست: دیوان منشآت و رسائل و اشعار و مقاماتی بطرز حریری و ذیلی بر تاریخ ابوالفدا تا سال 749 یعنی سال وفات او و التحفهالوردیه و آن ارجوزه ای است در 153 بیت. و البهجهالوردیه در فقه. و المسائل المذهبه ارجوزه ای در 71 بیت. الشهاب الثاقب در تصوف. الالفیهالوردیه ارجوزه ای در تعبیر رؤیا. لامیه ای به نام وصیهالاخوان و مرشدالخلان و تحریرالخصاصه و کتاب خریدهالعجائب و فریدهالغرائب و آن در ذکر اقالیم و بلدان و شرح معادن و نبات و حیوان است، بی وفائی
لغت نامه دهخدا
(اِ نُسْ س ؟)
یکی از مذهّبین مشهور مصاحف. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(قُنْ نی)
ابن القنی، یکی از محدثان است. (منتهی الارب). محدثان در تاریخ اسلام نه تنها ناقلان حدیث بودند بلکه با دقت علمی، فنی و تاریخی که در تحلیل روایات داشتند، به طور مؤثری در تصحیح، تطبیق و پالایش احادیث نقش آفرینی کردند. آن ها به بررسی دقیق راویان، تحلیل متون روایات و مقایسه با سایر منابع معتبر پرداخته و به دین اسلام کمک کردند تا منابع دینی اش بدون هیچ گونه تحریف به نسل های بعدی منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
اوام منش آنکه هردم برنگی درآید، دراصطلاح صوفیان زمان حال (میانه ماضی و مشتقبل) ونیز واردی است از خداوند که بسالک پیوندد و او را از گذشته و آینده غافل گرداند وصوفی ازین جهت ابن الوقت گویند که فرست را از دست نمیدهد و در حال حاضر وظایف قلبی خود را بانجام میرساند و پروای گذشته و آینده ندارد صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق، نیست فردا گفتن از شرط طریق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابن الوقت
تصویر ابن الوقت
((~. وَ))
فرصت طلب، آن کسی که هر لحظه رنگ عوض می کند، در اصطلاح صوفیان سالکی که فرصت را از دست ندهد و به انجام وظایف بپردازد و به گذشته و آینده توجهی نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین